فناوری سلام خوش آمدید |
||
دو شنبه 25 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 2:22 :: نويسنده : حمید
اگه تو نباشی دلم بی قراره دلم بی قراره واسه با تو بودن می خوام که دستات و بگیرم دوباره ستاره ی من شو تو شبای سردم نیستی که ببینی چقدر پر دردم کجایی عزیزم دنبالت بگردم بی تو تک و تنهام چاره ای ندارم از غم نبودت همیشه بیمارم تو خاطراتم باش تو من و باور کن حیف که دیگه نیستی اینجا با من سر کن تبلیغات هزینه نیست سرمایه است کارهای تبللیغاتی خود را به ما بسپارید دو شنبه 25 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 1:50 :: نويسنده : حمید
عاشقتر از قبلم بمون تو پیشم دور از چشات هرگز آروم نمیشم عاشق شدن خوبه اگه عشق تو باشه تنهام نذار تا بی تو دنیام از هم از نپاشه تنهام نذار تا بی تو دنیام از هم از نپاشه از من نگذ نمیتونم چون وابسته است به تو جونم محتاجم به نفسهات و آخه دور از دستات تو زندونم آخه دور از دستات تو زندونم حیف نمیدونی چه خبره دلم نمیتونم حرفهامو یه نفره بگم حق داری بری برو منکه جای تو نیستم داری فکر میکنی که دیگه من مال تو نیستم کاش میشد چشمها رو بست باز کرد و به راحتی به روزهای قبل بازگشت ماها کنار هم بدون هیچ درد و رنجی غصه ای نبود و نه جر و بحثی چیه؟ میخوای بهم بگی باورش سخته؟ کیه؟ اونکه کنار تو تا تهش هستش؟ اونکه دیوونته مثل نفس نزدیکه به تو میگه با تو بودن درداشو تسکینه یه عمر نزدیک اگر باشی غرق تو میشم دور از چشات هرگز آروم نمیشم از غم دلم دوره آخه تویی امیدم دیگه دوریت محاله واست جونمو میدم دیگه دوریت محاله واست جونمو میدم از من نگذ نمیتونم چون وابسته است به تو جونم محتاجم به نفسهات و آخه دور از دستات تو زندونم آخه دور از دستات تو زندونم شنبه 5 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 15:21 :: نويسنده : حمید
کمی تا قسمتی ابریست چشمان تو انگاری سوارانی که در راهند میگویند می باری تو را چون لحظه های آفتابی دوستت می دارم مبادا شعله هایم را به دست باد بسپاری مبادا بعد از آن دیدارهای خیس و رویایی مرا در حسرت چشمان ناز خویش بگذاری زمستان بود و سرمایی تنم را سخت می لرزاند و من در خواب دیدم در دلم خورشید می کاری هوا سرد است و نعش صبح روی جاده می رقصد عطش دارم بگو: کی بر دلم یک ریز می باری....
شنبه 4 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 15:11 :: نويسنده : حمید
کاروان آمد و دلخواه به همراهش نیست با دل این قصه نگویم که به دلخواهش نیست کاروان آمد و از یوسف من نیست خبر این چه راهیست که بیرون شدن از چاهش نیست ماه من نیست در این قافله راهش ندهید کاروان بار نبند شب اگر ماهش نیست ما هم از آه دل سوختگان بی خبر است مگر آئینه شوق و دل آگاهش نیست تخت سلطان هنر بر افق چشم و دل است خسرو خاوری این خیمه و خرگاهش نیست خواهم اندر عقبش رفت و بیاران عزیز باری این مژده که چاهی بسر راهش نیست شهریارا عقب قافله کوی امید گو کسی رو که چو من طالع گمراهش نیست شاعر : شهریار
شنبه 2 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 15:7 :: نويسنده : حمید
وقتی قلبم بی تو گریونه ابرای غم پره بارونه دنیای من دیگه ویرونه ای دل ای دل تنها موندم با دل دله دیووونه دنیام دنیام مثه زندونه وقتی قلبم بی تو گریونه.... سر راهم نه یک میخونه مونده نه ساقی مونده نه پیمونه مونده ازاون مرده تو با اون قلب مغرور یه عاشق بادلی دیوونه مونده عاشق رسوا دیوونه ترینم من کاشکی بی تو دنیارو نبینم من ای دل ای دل ای دل دله دیوونه دنیام دنیام مثه زندونه وقتی قلبم بی تو گریونه
تبلیغات هزینه نیست سرمایه است کارهای تبللیغاتی خود را به ما بسپارید
موضوعات آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
![]() نويسندگان |
ZBODY onUnload="window.alert(' حالا اگه بيشتر مي موندي كه نمي مردي')">
با اين دكمه كاري نداشته باشيد!